در تاريخ علم، مهمترين ويژگي طب يوناني-مزاجي، سكولار (دنيوي) بودن آن است. تا قبل از ابداع اين نوع از طب، بيماري و سلامت به نيروهاي ماوراءالطبيعه همچون خدايان نسبت داده ميشد. تا اين كه طب يوناني براي نخستين بار سعي كرد كه سلامت و بيماري را صرفاً با عوامل طبيعي همچون اخلاط و مزاجها توضيح دهد و با اتكا به همين دانش و با روشهايي مانند حجامت يا مداخلههاي تغذيهاي در جهت رساندن به تعادل درمان كند. به همين علت هم بود كه عدهاي از دينداران و صوفيان مانند مولانا آن را به شدت طرد و نفي ميكردند. اين گونه از طب در هماهنگي كامل با ديگر شاخههاي دانش يونان باستان و قرون وسطي بود كه با گذشت زمان و برآمدن دانشهاي مدرن از جمله پزشكي مدرن، دانش يوناني كه بر فرضيات نادرستي استوار بود، بياعتبار شد. از جمله شيمي مبتني بر چهار عنصر (آب، آتش، خاك و هوا)، هيئت مبتني بر هفت آسمان و طب مبتني بر چهار خلط همگي بي اعتبار شده و به تاريخ علم پيوستند. اما اين در تاريخ علم باقي ماند كه «اين طب مزاجي بود كه براي اولين بار طب را سكولار كرد و براي بيماري و سلامت توضيح و تبيين غيرديني ارايه داد.» اين در حالي است كه بسياري از طرفداران طب سنتي، طب مبتني بر مزاج و خلطهاي چهارگانه را به اشتباه مترادف طب اسلامي و ديني ميدانند. در واقع در دوران تمدن اسلامي اين «دانش يوناني» بود كه رواج داشت.[۵] ترجمهٔ عربي آثار پزشكي جالينوس در سدهٔ سوم هجري، از سوي حنين بن اسحاق انجام گرفته بود. در حقيقت نوشتههاي جالينوس و ترجمههاي عربي آثار بقراط، بنياديترين و مهمترين منابع دانش پزشكي در جهان اسلام به شمار ميرفتهاند
در تاريخ علم، مهمترين ويژگي طب يوناني-مزاجي، سكولار (دنيوي) بودن آن است. تا قبل از ابداع اين نوع از طب، بيماري و سلامت به نيروهاي ماوراءالطبيعه همچون خدايان نسبت داده ميشد. تا اين كه طب يوناني براي نخستين بار سعي كرد كه سلامت و بيماري را صرفاً با عوامل طبيعي همچون اخلاط و مزاجها توضيح دهد و با اتكا به همين دانش و با روشهايي مانند حجامت يا مداخلههاي تغذيهاي در جهت رساندن به تعادل درمان كند. به همين علت هم بود كه عدهاي از دينداران و صوفيان مانند مولانا آن را به شدت طرد و نفي ميكردند. اين گونه از طب در هماهنگي كامل با ديگر شاخههاي دانش يونان باستان و قرون وسطي بود كه با گذشت زمان و برآمدن دانشهاي مدرن از جمله پزشكي مدرن، دانش يوناني كه بر فرضيات نادرستي استوار بود، بياعتبار شد. از جمله شيمي مبتني بر چهار عنصر (آب، آتش، خاك و هوا)، هيئت مبتني بر هفت آسمان و طب مبتني بر چهار خلط همگي بي اعتبار شده و به تاريخ علم پيوستند. اما اين در تاريخ علم باقي ماند كه «اين طب مزاجي بود كه براي اولين بار طب را سكولار كرد و براي بيماري و سلامت توضيح و تبيين غيرديني ارايه داد.» اين در حالي است كه بسياري از طرفداران طب سنتي، طب مبتني بر مزاج و خلطهاي چهارگانه را به اشتباه مترادف طب اسلامي و ديني ميدانند. در واقع در دوران تمدن اسلامي اين «دانش يوناني» بود كه رواج داشت.[۵] ترجمهٔ عربي آثار پزشكي جالينوس در سدهٔ سوم هجري، از سوي حنين بن اسحاق انجام گرفته بود. در حقيقت نوشتههاي جالينوس و ترجمههاي عربي آثار بقراط، بنياديترين و مهمترين منابع دانش پزشكي در جهان اسلام به شمار ميرفتهاند